سلام
طلسم و شدم بعد یه قرن ادیت کردم
ایده هام ته کشیدن قدیما بیسامو نگاه میکردم با دیدن هرکدوم یه ایده به ذهنم میرسید ولی امروز داشتم نگاه میکردم هیچی به هیچی
حوصله ادیتم نداشتم کل زندگیم شده ژاپنی خوندن داستان خوندن و پست گذاشتن تو پیجام
خب به علت کمبود ایده تصمیم گرفتم اون صحنه اخر قسمت هشتو ادیت کنم
چطور شده؟
میدونم تو کشیدن گونه های سرخ افتضاحم هزار بار کشیدم و پاکش کردم اخرشم اینجوری گونه هامو سرخ کشیدم:/
لیوایم که اشتیاق از سر و صورتش میباره انگار میگه این جهنم دیگه چه کوفتیه؟درکت میکنم لیوای جان شهر کابوس منه
فلوریا هم به خاطر واکنش لیوای متعجبه میگه این همه خودمو کشتم بیاد اینجا که پوکر مارو نگاه کنه
داستانم مینویسم.فعلا میخوام قسمت دو اون یکی داستانمو بنویسم بعد.تو وب گذاشته نمیشه واسه دل خودمه.خلاصه که صبر پیشینه کنید
درباره این سایت